شما در حالی از توسعه مهارتهای فردی صحبت میکنید که من به عنوان یک جوان در دوم دبیرستان، مهمترین دغدغه ام سد کنکور است [...] عملاً چهار سال زندگی ما – به فرض اینکه در سال اول قبول شویم – صرف این میشود که وارد دانشگاه شویم [...] شما هم مخاطبان سایت را مدیران و دانشجویان میدانید. این از تمام مطالب شما مشخص است…
واقعیت این است که عمده مخاطبان من – نمیگویم همه – تا کنون بیشتر از دانشجویان و فارغ التحصیلان و مدیران بوده اند و من هم عمدتاً این گروه را مخاطب قرار داده ام. به بهانه حرف شما چند نکته ای را اینجا مینویسم. من به دلیل اینکه همیشه کار کرده ام و درس خوانده ام و هرگز درآمد کافی برای ثبت نام در کلاسها و استفاده از معلمها و … نداشته ام، مجبور بوده ام از روشهای ارزان اثربخش استفاده کنم. خوشحالم که نتیجه آن در چند کنکوری که طی سالهای اخیر داده ام (یک بار کارشناسی و چند بار کارشناسی ارشد و نیز آزمونهای مشابه)، عموماً رتبه های خوب تک رقمی بوده و امروزاحساس میکنم که نگاهم، چندان از واقعیت دور نیست…
————————————————————————————
واقعیت اول: زمان برگزاری کنکور بسیار محدود است. شما – حداقل – چهار سال وقت صرف میکنید و قرار است در چند ساعت، نتیجه بگیرید. اگر نسبت و تناسب ساده ای بگیرید، شبیه این است که شما یک شبانه روز کامل، مطالعه کنید و کسی از شما بخواهد که حاصل آن را در «ده ثانیه» بیان کنید.
- ۰ نظر
- ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۶
- ۲۲۵ نمایش